دخترهمسايه شوهر كرده است
خواهر او مه لقا پُز می دهد
بچه آورده زن مشتی حسن
دخترش خير النسا پُز می دهد
دايی زن دايی ام رفته سويس
دايی ام در روستا پز می دهد
بچۀ توران شده دكتر ولی
پوری يك لا قبا پز می دهد
تازه توران هم خودش اِند پز است
پيش قوم و آشنا پز می دهد
می خورد هر روز يارو پيتزا
بابت اين اشتها پز می دهد
صاحب ماشين مشتی ممدلی
وانكه دارد ماكسيما پز می دهد
يك نفر با مدرك جعلی خود
توی سيما يا صدا پز می دهد
چون شده مهريۀ تاج الملوك
شاعر مي فيسد كه خيلی شاعراست
مردك شاعر نما پز می دهد
شعرهايش بند تنبانی ست، ليك
باز اين پر مدعا پز می دهد
دكتري اسهال را كرده علاج
چون شود تنبان هر مردی دوتا
بابت اين ارتقا پز می دهد
پول بابا را پسر داده به باد
مدرك آزاد دارد گل پسر
هر كه قهريد از ننه خواننده شد
هانيه دارد دوسه تا بوی فرند
بابتش پيش حنا پز می دهد
مي پرد هرروز آرش با يكی
با پری و ماندانا پز می دهد
كار فيسيدن شده عادت ، لذا
اين مرض واگير دارد گوييا
فيس آدم را هوايی می كند
پس نمی پرسد چرا پز می دهد؟
گاهگاهی گر عبادت می كند
ناقلا پيش خدا پز می دهد
پينه بسته طفلكی پيشانی اش
بابت اين پينه ها پز می دهد
تو كه شعر ما رو سرقت فرمودي بهتر نبود به منبعش اشاره مي كردي
پاسخحذفwww.avayekhial.com/tanz/306-poz.html