۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

شتر بالدار

در مجلس پادشاه هندوستان سخن از عجایب بحر و بر می‌رفت. بزرگی گفت: در دیار عرب شتری است که بال دارد. اما نمی‌پرد و مسافر نمی‌برد. گروهی از ندیمان انکار آوردند که چگونه تواند بود شتری بال داشته باشد؟ و اگر راست می‌گویی، برهان خویش عرضه کن. سر فرو داشت و با دلی پُر آتش، چون دود برفت. بار سفر بست و به بغداد رفت و شتر مرغی بخرید و پس از سالی بیامد و آن را نزد شاه برد. شاه همت او را ستود و بر صدق سخنان او درود فرستاد. ولیکن او را گفت: نکته‌سنجان را نسزد که دعویی کنند که در اثبات آن رنج بسیار باید برد.
بیت:
لب از دعویی به که داری نگاه                که آری دلیلش ز یکساله راه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر