۱۳۸۹ دی ۱, چهارشنبه

طنز : ديده ايم



« ما در پياله عكس رخ يار ديده ايم»
از اين پياله معجزه بسيار ديده ايم
مانند تي وي وطني عكس يار را
در داخلش به جان تو يك بار ديده ايم
كهريزكي كه مثل لولو ترسناك بود
از معجز پياله چو گلزار ديده ايم
در طالع بلند جوانان اين وطن
هم ازدواج راحت و هم كار ديده ايم
راه ترقيات ِ امورات كشوري
شكر خدا دوبانده و هموار ديده ايم
در دادن حقوق زيادي به كارمند
پايان ماه خواهش و اصرار ديده ايم
از ليست مفسدان و شروران اقتصاد
در جيب او سياهه و طومار ديده ايم
در مورد تورم و نرخ كلان آن
هرگز مگر بهانه وانكار ديده ايم؟
اخذ ليسانس و دكتر جعلي به جان تو
يك كار غير ممكن و دشوار ديده ايم
از طرح هاي ناب كه دَر مي شود مُدام
در هر دكان و قوطي عطار ديده ايم
خروارها صداقت و دقت علي الدوام
در گفته هاي مجري اخبار ديده ايم
البته در رسانۀ ملي خود مدام
فرهنگ صرفه جويي و ايثار ديده ايم
قاپيده گرچه صنعت چين اقتصاد ما
جنسش ولي بدون خريدار ديده ايم
البته روزگار ِ مردم آن سوي مرزهم
مانند شب سياه و بسي تار ديده ايم
كمبود هاي كشور خود را بگو كه كي
از چشم شرق و غرب تبهكار ديده ايم؟
كي در فلان مجله و در روزنامه اي
تيغي به نام سانسور آثار ديده ايم؟
در وادي رفاقت ياران بگو كجا
در آستين جامۀ خود مار ديده ايم؟
مردي دو زن گرفته وليكن به پاي او
جاي دو تا چگونه سه شلوار ديده ايم؟
يك چند بعد مردك بيچاره بهر خواب
در مسجد محله خود زار ديده ايم
هرجا كه آش نذري و ديگي بر آتش است
از شرق و غرب حملۀ تاتار ديده ايم
يك حمله هم مشابه اين حمله همچنين
در ماه روزه موقع افطار ديده ايم
هرجا كه مفت بوده طنابي كلفت وخوب
بر دور گردن همه شان دار ديده ايم
جدي و طنز گرچه كه مخلوط شد ،ولي
در اين شگرد گرمي بازار ديده ايم


 


۱ نظر: