۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

تأویل حکایتی از سعدی


سعدي در باب دوم «گلستان» اين خاطره را از دوره‌ی نوباوگي خود نقل مي‌كند:

«ياد دارم كه در ايام طفوليت مُتَعَبّـِد بودمي و شب‌خيز و مولَعِ زهد و پرهيز. شبي در خدمت پدر رحمةالله عليه نشسته بودم و همه شب ديده برهم نبسته و مصحَف عزيز بر كنار گرفته، و طايفه‌اي گرد ما خفته. پدر را گفتم: از اينان يكي سر برنمي‌دارد كه دوگانه‌اي بگزارد؛ چنان خواب غفلت برده‌اند كه گويي نخفته‌اند كه مرده‌اند. گفت: جان پدر، تو نيز اگر بخفتي به از آن كه در پوستين خلق افتي!»

...

پاسخ به اين پرسش كه چرا پدر سعدي پسرش را اينگونه خطاب كرده است، از اهم درگيريهاي فكري در تاريخ حكمت شرقي و فلسفه غربي مي‫باشد. اين پرسش اساسي، چند پاسخ محتمل دارد كه به بيان موشكافانه آنها خواهيم پرداخت تا معضلي از معضلاتي عالم انديشه ره به سر منزل مقصود برد.

نخست آنكه پدر سعدي عليه الرحمه آدم محافظه كاري بوده است و حوصله دهن به دهن شدن با چند تا آدم بي نماز را نداشته است. اين جماعتي كه از خدا و رسول ترسي ندارند و بي واهمه در جمع ميخوابند و نمازشان قضا ميشود، بلا شك از بنده خدا نيز ترسي نخواهند داشت و ممكن است برخورد قهر آميز بكنند و پدر صاحب بچه را در بياورند.

دوم آنكه آدم فضولي نبوده است. به او چه ربطي داشته كه ديگران نماز ميخوانند يا نمي‫خوانند. آدم فضول هميشه خدا كلاهش پس معركه است و تا چهار تا ليچار از اين و آن نشنود، آرام نميگيرد.

سوم آنكه آدم دلرحم و آسانگيري بوده و با خودش گفته خدا را خوش نميآيد كه اين بندگان خدا را كه خسته و مانده از راه رسيدهاند، از خواب نوشين يامداد رحيل بيدار كنيم و سبيلهايشان آويزان شود كه چه بشود. فردا و پس فردا و پسين فردا هم روز خداست و هروقت بيدار شدند خودشان قضايش را بجا ميآورند.

چهارم آنكه خودش هم اين كاره بوده و از اينكه ميديده جماعتي مثل خودش نماز نميخوانند قند توي دلش آب ميشده است. ميگفته ببين تنها ما نيستيم كه نمازمان قضا ميشود، آدمهاي مثل ما زياد هستند. حالا اگر نظرسنجي شود كه چند نفر نماز صبحشان قضا ميشود، فرشتههاي خدا هم از عهده شمارش آنها بر نميآيند.

پنجم آنكه قصد اشاعه و آشكار شدن منكرات را نداشته و ميخواسته افعال قبيحه مستور بمانند. خيليها هستند كه در قالب نهي از منكر، به اشاعه آن ميپردازند. مثلاً قبيحات را بر پرده مياندازند و ملت بجاي آنكه بدشان بيايد، خوش خوشانشان ميشود.

ششم آنكه مهربان و مردمدار بوده و دلش نميآمده ملت را به سبب غفلتشان نكوهش كند. حتماً بعداً خودشان به اندازه كافي شرمنده اعمالشان خواهند شد. واقعاً چه ضرورت دارد آدم سر اين جور مسايل خلق خدا را برنجاند.

هفتم آنكه دوست نداشته به بچهها آن قدر رو بدهد كه در كار بزرگترها دخالت كنند. چه بسا كه اگر امروز با او همسخني ميكرد،  فردا روزي به خودش هم گير ميداد. بنابراين، در اين موضع قصد پيشگيري از يك مفسده بزرگتر را داشته و آن باز شدن روي بچهها در روي بزرگترها بوده كه از اقبح اعمال است.

هشتم آنكه به حال و حس و حوصله هر كسي بهاي لازم را ميداده است. چه بسا كه حال خواب از حال مناجات و عبادات مزهاش در نزد هر كسي جز ما بيشتر باشد.

نهم آنكه معتقد بوده كه ارزش آدمها را با نيات ميسنجند نه با اعمال. بسا كه اين آدمهايي كه خفتهاند و نماز نميخوانند قصدشان خير بوده و ثوابي كه پاي نيت آنها منظور ميشود از ثواب نمازخوانهايي امثال سعدي بيشتر باشد. فلذا چون سرنوشت هر كسي در تقدير است، نبايد در اين خصوص مسايل قلبي و حضوري تفتيش كرد. بقول حافظ:

بر آستانه ميخانه گر سري بيني / مزن به پاي كه معلوم نيست نيت او.

دهم آنكه دور گردون هر دو روزي بر مراد هر كسي است. چه بسا كه پدر سعدي با خود ميانديشيده كه ممكن است در بلاد اسلامي كودتايي رخ داده باشد و كفار بر آن استيلا يافته باشند و خبر آن را بريدان و پيكها نياورده باشند. بنابراين، شرط عقل نيست كسي را بر فعلي نكوهش كني كه ممكن است از فردا باز، جزو ارزشها محسوب گردد و ملت را به سبب ارتكاب آن مجازات كنند.

يازدهم آنكه پدر سعدي اهل رواداري بوده و با خود ميگفته ملت بر كار خويش مسلطند و دخالت ما در آن ضرورتي ندارد. هر كسي آزاد است هر گونه ميخواهد رفتار كند بشرط آنكه رفتارش مخل آزادي ديگران نشود. به قول فلاسفه، رواداري ارج نهادن به شخصيت و آزادي و انتخاب ديگران است.

دوازدهم آنكه سعدي مثل بسياري ديگر از حكايات گلستان در نقل حكايات از شيوه فرافكني استفاده ميكرده است و افعال معكوس بكار ميبرده است. يعني، آنكه خفته بوده خود سعدي بوده است و هنگام خواب با خود ميانديشيده ما اگر بخوابيم و از نمازمان غافل شويم (چنانكه هر روز و هر بار) جماعت پيرامونيان در باب ما چگونه قضاوتي خواهند داشت. في الواقع، اين همه حرف و حديث گفتارهاي ذهني خود نويسنده خواب آلود بوده است. و به گفتارهاي خواب آلودگان وقعي نبايد نهاد.


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر