۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

طنز : بايد عوض كنم


ديدم چروك صورت و گفتم كه لازم است
آيينۀ برابر خود را عوض كنم
بازی روزگار به ميلم نبوده است

بايد زمين و داور خود را عوض كنم
ضمناً خر مراد من از بيخ شـَل شده
ياری كنيد تا خر خود را عوض كنم

لبريز گشته كاسۀ صبرم ،بنابراين
بايد شبی شناور خود را عوض كنم

چربيده خرج بنده به دخلم ،از اين لحاظ
بايد حساب و دفتر خود را عوض كنم
ديگر نمی رود به جلو چرخ زندگی

بايد كه چرخ پنچر خود را عوض كنم
چون بار مشكلات من از چار تــُن سر است
بايد كه بنز خاور خود را عوض كنم
برگشت می خورد همۀ نامه های من

بايد كه بال كفتر خود را عوض كنم
كيس جديد خورده به تورم ،مرددم
آيا انيس و ياور خود را عوض كنم؟
كيس جديد گر نشود جور بي خيال
بهتر كه شكل همسر خود را عوض كنم
از بوي قورمه سبزی كله شدم هلاك

بايد كه كلۀ گـَر خود را عوض كنم
آدم اگر كلفت شود محترم شود
بهتر كه تيپ لاغر خود را عوض كنم
سر در نمی برد كسی از حرف های من

بايد زبان مادر خود را عوض كنم



 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر