۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

در آیین مسلمانی

ترسایی مسلمان شده بود.
گرد شهرش می‌گردانیدند.
ترسایی دیگر بر او رسید و گفت:
مسلمانان سخت کم بودند، تو نیز مسلمان شدی؟
(رساله دلگشا. عبید زاکانی)
::
گبری بود در عهد شیخ بایزید.
گفتند: مسلمان شو!
گفت: اگر مسلمانی ازین است که بایزید می‌کند،
طاقت ندارم.
وگر این است که شما می‌کنید، آرزوم نمی‌کند!
(تذکرة الاولیاء)
::
مسلمانان مسلمانان! مسلمانی مسلمانی
ازین آیین بی‌دینان، پشیمانی پشیمانی
مسلمانی کنون اسمی‌است بر عرفی و عاداتی
دریغا کو مسلمانی؟ دریغا کو مسلمانی؟
(سنایی غزنوی)
::
خواجه را مسلمانی آسان به‌دست‌آمده است
لاجرم به نانی و به نامی و به دانگی می‌فروشد.
(روضة الفریقین)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر