در عشق تو کس تاب نیارد جز من
در شوره کسی تخم نکارد جز من
با دشمن و با دوست بدت میگویم
تا هیچکست دوست ندارد جز من!
(عنصری)
::
من شاعر در این رباعی چه نوع «من»ی است؟
مصراع 1: توسری خورده، بدبخت، نیازمند، قابل ترحم، مجبور به کنار آمدن با انتخاب مزخرف خود، خودآزار، قویترین مرد ایران
مصراع 2: هدر دهنده سرمایه، مایه شرمساری بخش کشاورزی، بیکار و بیعار، از خود متشکر، امیدوار به تحقق امر محال، آقا زاده، در رؤیای مدیریت جهان
مصراع 3: دهن دریده و هتّاک، زیر آبزن، نمره اخلاق بیست، معتقد به مبانی، اصولگرای بااصل و نسب، طلبکار عالم و آدم، اصلاحطلب پشیمان
مصراع 4: تمامیت خواه، انحصار طلب، بیمار روانی، برنامهریز، مهندس عشق و عاشقی، عوضی
::
من مورد نظر شاعر از چه نوعی است؟
مصراع 1: پدرسوخته، اقتدارگرا، خواهینخواهی، همین که هست، دیگر آزار، فوق سنگین، عامل خودکشی، بیماری لاعلاج
مصراع 2: دیر بازده، کچل بیقواره، لم یزرع، خیلی مزخرفی ولی دوست دارم، سگخور
مصراع 3: رژیم منحوس، هر روز بدتر از دیروز، اصلاح طلب، رانتخوار، لایق مشت محکم، محل تخلیه عقدههای روانی، شیطان لعین
مصراع 4: فرشته روی زمین، فالوده بستنی، تیر رفته توی قلب، فقط تو مرا بکُش،
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر