ابوعلی بن حکیم خباز. از صفاهان است و در مهازلت و مزاح بسیار ممتاز بوده. به جهت پدر خود اهاجی با مزه از وی سر زده و اکثر بر زبانهاست. و له:
گفتم از روی نصیحت به حکیم خباز
جهد کن تا که مریض از درت آزاد رود
نه که هر عاجز بیمار به امید شفا
شادمان سوی درت آید و ناشاد رود
گفت: بابا! تو ندانی که گناه از من نیست
«صید را چون اجل آید سوی صیاد رود»
..
تحشیه.
1) پسر که به پدر رحم نکند، چگونه انتظار دارد پدر به دیگران رحم کند؟
2) طبیبان وطن زین ساز و زین برگ / نمیسازند معجونی بجز مرگ.
3) در ازمنه قدیم خبازان، طبابت میفرمودهاند، و طبیبان، سیاست!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر